ویرانم و بوسه به خاک وطن زده ام
مجنونم و نگاه به لیلی وطن زده ام
من مستم از جام جم و سجده به خاک وطن زده ام
من عاشقم و خنجر به روزگار زده ام
من گریه ام و غم به زانوی خلیج فارس
من زنده ام و دل به هوای وطن زده ام
من آتشم و خشم به بیگانه میزنم
من خاکم و خون در ره وطن زده ام
من اسیر سکوتم و فریاد به او می زنم
من ایرانم و نازم به نام او زده ام
من آوار نگارم و رگ در وطن زده ام
من باطن نقابم و نبض از نفس زده ام
نوشته های دیگران()